003855.jpg


اشاره : مطالعه تدفين در بررسي هاي مربوط به مردم شناسي و شناخت جوامع ابتدايي و تاريخ تحولات آن بسيار مؤثر است. زيرا در طول تاريخ، مرگ عامل مرموز و ناشناخته اي براي بشر بوده كه تنها راه تجربه و شناخت آن، خواب و خرافه ها، داستانها و افسانه هاي خودساخته مردمان بوده است.
مهمترين مؤلفه اي كه در نوع تدفين نزد ملت ها تأثير مي گذاشت، عقيده به معاد و نگاهي بود كه آنان به مرگ داشتند. در جوامع اوليه تصور روح و روان بسيار مبهم و پيچيده است. بشر، نخستين اجداد و اموات خود را مي پرستيد و اين پرستش نياكان خالي از فكر بقاياي روح نبود. ادامه و باقي مانده اين اعتقادها، يكي از جريانهايي است كه در تدفين هاي تابوتي دخيل بوده است.
از دوره آغاز شهرنشيني به بعد به خصوص در دوران تاريخي ايران پيش از اسلام، ما شاهد ساخت اولين قبرستان هاي منظم هستيم كه نشانگر وجود سازمانهاي اجتماعي در امر تدفين است. در واقع از شروع دوره تاريخي در ايران، تأثير نفوذ اديان تك خدايي بر نوع تدفين ديده مي شود و مشخص ترين پديده آن كم شدن اشياء و آثار تدفين در قبور است كه متأسفانه تاكنون تحقيقات جامعي در اين خصوص انجام نگرفته است.
گونه شناسي تدفين هاي پيش از دوره اسلامي، نشان مي دهد كه روش تدفين معمولاً به دو دسته كلي يعني بدون تابوت و تابوت دار تقسيم مي شود. دسته اول شامل جسدهايي مي شوند كه يا به پشت و طاقباز خوابانده شده اند و يا به حالت جمع شده و نه الزاماً  به صورت جنبي مدفون شده اند. درباره دسته دوم هم بايد گفت كه تابوت ها سفالي و به شكل يك قايق بوده يا تابوت از چندين خمره سفالين به هم چسبيده تشكيل شده است.
هر چند كه براي گفته نويسنده كتاب «ايران، سرزمين جاويد» هيچ سند علمي و باستاني وجود ندارد؛ اما در اين كه مردگان دوران پيش از تاريخ و دوران باستاني در ايران، چنين به خاك سپرده مي شوند؛ شكي نيست.
نوع تدفين در هر سرزمين و در هر دوره تاريخي، همواره نشانگر نوع عقايد، آداب، رسوم، سنت ها و باورهاي يك قوم يا مردم يك سرزمين بوده است. در واقع گورهاي مكشوفه در سايت هاي باستاني همواره مانند دايره المعارفي عظيم براي باستان شناسان به شمار مي رود كه آنان را به كوره راههاي متروكه تاريخ راهنمايي مي كنند و به سؤالات بي شمار آنان جواب مي گويند.
«ايران از نظر تنوع و آثاري كه مربوط به تدفين است، موقعيت بسيار ممتازي دارد.»
«رضا چايچي» كارشناس تاريخ و معاون موزه ملي درباره قبور كشف شده در ايران مي گويد: «درست است كه ايران از نظر تعداد آثار به پاي كشوري مثل مصر نمي رسد، ولي از نظر تنوع آثار و اشياء موقعيت ممتازي دارد.»
وي، اهميت مطالعه تدفين را در شناسايي اعتقادات و عملكرد جوامع باستاني دانسته و اضافه مي كند: مطالعه تدفين در بررسي هاي مربوط به مردم شناسي و شناخت جوامع ابتدايي و تاريخ تحولات آن بسيار مؤثر است. زيرا در طول تاريخ، مرگ عامل مرموز و ناشناخته اي براي بشر بوده كه تنها راه تجربه و شناخت آن، خواب و خرافه ها، داستانها و افسانه هاي خودساخته مردمان بوده است.
«چايچي» كه خود به تازگي كتاب «تدفين تابوتي در ايران باستان» را با كمك «محمدرضا سعيدي هرسيني» منتشر كرده است، درباره اين موضوع مي گويد: «تمام اعتقادات نسبت به مرگ در يك اصل واحد مشترك هستند و آن، يك نوع معاد پس از حيات جاري است. بنابراين ما با توجه به ويژگي هاي موجود در فلات ايران و زمينه هاي جغرافيايي و ارتباط منظم آن با بقيه نقاط، شاهد اعتقادات مختلفي هستيم كه آنها در امر معاد مشترك هستند.»
وي، تنها مدارك به دست آمده از جوامع باستاني را آثار و بقايايي مي داند كه در قبور ديده مي شود و مي افزايد: «به غير از اين، مطالعه تدفين مي تواند كمك شاياني در پيشرفت علم نژادشناسي، شناخت بيماريهاي باستان و پيشرفت علوم تكنولوژي تاريخ هنر ايفا كند. به اين موارد مي توان آگاهي يافتن از نوع رژيم غذايي و نحوه زندگي انسان را نيز اضافه كرد.»
مهمترين مؤلفه  اي كه در نوع تدفين نزد ملت ها تأثير مي  گذاشت، عقيده به معاد و نگاهي بود كه آنان به مرگ داشتند. در جوامع اوليه تصور روح و روان بسيار مبهم و پيچيده است. بشر نخستين، اجداد و اموات خود را مي پرستيد و اين پرستش نياكان خالي از فكر بقاياي روح نبود. ادامه و باقي مانده اين اعتقادات از جريانهايي است كه در تدفين هاي تابوتي دخيل بوده است.

 

همانطور كه گفته شد پايدارترين و قوي ترين عبادات يا آيين هاي پرستش نياكان مربوط به مصريان باستان است. اهرام باقي مانده، گواه اين اعتقاد آييني و ديريني هستند. در واقع هيچ ملتي در توجه به ساختن مقابر و موميايي كردن مردگان و ساختن تابوت هاي نفيس به پاي مصريان نمي رسد.
اما چايچي درباره نخستين گونه هاي تدفين در ايران مي گويد: «ساده ترين نوع تدفين در ايران، تدفين گودالي است. يعني به طور بسيار ابتدايي گودالي كنده و با توجه به فضاي گودال، جسد را در درون آن قرار مي دادند. اين نوع تدفين مربوط به دوران آغاز نوسنگي است، يعني۶۰۰۰ سال پيش از ميلاد است كه بقاياي آن در تپه هاي سراب و گوران به دست آمده است.» وي مي افزايد: «با كامل شدن استقرار و ساخت اولين روستاها در ايران، تدفين نيز با معماري و ضرورت هاي آن هماهنگ شد و با مصالح خشتي و گلي، تدفين هايي را ترتيب دادند. نوع بسيار خاصي از اين گونه تدفين در تپه حاجي فيروز در پنج هزار سال پيش از ميلاد شناسايي شده كه به نام تدفين هاي انباره اي يا صندوقي موسوم است.»
اين كارشناس مي گويد: «نوع معماري باستان، همواره در يكي از گوشه هاي اتاق، فضايي را براي نگهداري استخوان هاي مردگان در نظر مي گرفته اند. اين استخوانها نيز معمولاً  به صورت تدفين ثانوي مورد توجه قرار مي گرفته است. تدفيني كه جسد حداقل به طور جزيي قبلاً در محوطه ديگري از گوشت و بافت ماهيچه ها پاك شده و فقط اسكلت باقي مي ماند. در كنار اين محوطه كه در اتاق تعبيه شده، اغلب اجاق وجود دارد كه نشانگر برافروخته شدن آتش يا اجراي مراسم آييني بوده است كه كيفيت آن تا به حال به طور كامل مورد شناسايي قرار نگرفته است.»
چايچي عقيده دارد كه تغيير نحوه معيشت و زندگي بشر بر تغيير نحوه تدفين بي تأثير نبوده است و ادامه مي دهد: «از دوره آغاز شهرنشيني به بعد به خصوص در دوران تاريخي ايران پيش از اسلام، ما شاهد ساخت اولين قبرستان هاي منظم هستيم كه نشانگر وجود سازمانهاي اجتماعي در امر تدفين است. در واقع از شروع دوره تاريخي در ايران تأثير نفوذ اديان تك خدايي بر نوع تدفين ديده مي شود و مشخص ترين پديده آن كم شدن اشياء و آثار تدفين در قبور است كه متأسفانه تا كنون تحقيقات جامعي در اين خصوص انجام نگرفته است.» وي درباره نوع مصالح به كار رفته در نقاط مختلف ايران براي تدفين مي گويد: «در مناطق كوهستاني از همان آغاز نوسنگي استفاده از سنگ در پديده تدفين وجود داشته است كه يكي از جالب ترين انواع تدفين مقبره هاي سنگي و تومولوس در مناطق كوهستاني هستند كه با استفاده از تخته سنگ هاي عظيم ساخته شده اند و نمونه هاي آن را مي  توان در كوهستان هاي طالش مانند آغولر پيدا كرد.» وي اضافه مي كرد: «ايرانيان از نظر هنر و صنعت پيشگامان تاريخ بوده اند و بسياري از آثار بزرگ آنها در تدفين يافت شده است. نمونه آن تابوت هاي فنري و اشياء درون آنها است كه از نظر صنعت فلزكاري در مرتبه بسيار بالايي قرار دارد.»
به طور كلي مناطقي كه در آن آثار بسيار مهمي از تدفين هاي تاريخي يافت شده اند شامل مناطق آذربايجان، منطقه غرب شامل طاق بستان،  كنگاور و سنگ شير همدان، منطقه جنوب غربي يعني هفت تپه، دستوا در شوشتر ، شوش، فارس يعني قبرستان چشمه سار تخت جمشيد و نقاط ديگري چون خليج فارس و جزيره خارك هستند.
چايچي، اشياء موجود در قبور و تدفين هاي باستاني را يكي از جالب ترين شاهكارهاي هنر ايران مي داند كه نمونه آن ظروف طلا و جام هاي نقره و طلاي مارليك است كه از منطقه رودبار گيلان به دست آمده است.
گونه شناسي تدفين هاي پيش از دوره اسلامي نشان مي دهد كه روش تدفين معمولاً به دو دسته كلي يعني بدون تابوت و تابوت دار تقسيم مي شود. دسته اول شامل جسدهايي مي شوند كه يا به پشت و طاقباز خوابانده شده اند و يا به حالت جمع شده و نه الزاماً  به صورت جنبي مدفون شده اند. در باره دسته دوم هم بايد گفت كه تابوت ها سفالي و به شكل يك قايق بوده يا تابوت از چندين خمره سفالين به هم چسبيده تشكيل شده است.
اما مهمترين تابوت هايي كه از دوران مختلف تاريخي پيش از اسلام به دست آمده، شامل تابوت برنزي ارجان،  تابوت برنزي زيويه (لاوك) و تابوت برنزي هخامنشي مي شوند.
تابوت برنزي ارجان در پاييز سال ۱۳۶۱ هنگام خاكبرداري براي عمليات سد سازي، روي رودخانه مارون كشف شد كه در شمال شهر بهبهان در استان خوزستان واقع شده است. طي تحقيقات به عمل آمده مشخص شد كه اين آرامگاه متعلق به كيدين هوتران پسر كوروش از پادشاهان محلي دوره ايلام نو است و به اواخر هزاره دوم تا اوايل هزاره قبل از ميلاد تعلق دارد.
اما متأسفانه از تابوت برنزي زيويه يا لاوك كه متعلق به هزاره اول قبل از ميلاد است اطلاعات چنداني در دست نيست، ولي بنابر مدارك موجود، اين تابوت در نتيجه كشف گنجينه زيويه در سال ۱۹۴۷ در نزديكي شهرستان سقز، در جنوب درياچه اروميه به دست آمد. يك فرضيه آثار متعلق به اين گنجينه متعلق به قبري از يك شاه نيرومند سكايي است.
تابوت برنزي هخامنشي هم طي كاوش هاي هيأت فرانسوي در شوش به سال ۱۹۰۱ ميلادي در قسمت جنوبي بناي آجري متعلق به شوتورك ناهونته، تابوت بزرگي از جنس برنز پيدا كردند كه در جهت شمالي- جنوبي قرار گرفته بود. اين تابوت را به لحاظ تاريخي به اواخر دوره هخامنشي نسبت داده اند، نكته قابل ذكر اين كه اين تابوت از نظر شكل و فرم حدفاصل بين تابوت هاي ايلامي و تابوت هاي پارتي قرار مي گيرد. همين امر نشان مي دهد كه تكامل تابوت در ايران، راه درازي پيموده است. بنابراين انتساب تابوت هاي واني پارتي به منطقه غرب و بويژه بين النهرين صحيح به نظر مي رسد، هر چند نمي توان منكر تأثيرپذيري هنر تابوت سازي پارتي از فلسطين، مصر و منطقه ميان رودان بزرگ، شد.
تابوت هخامنشي كه در فوريه ۱۹۰۱ ميلادي در آكروپول شوش توسط ژاك و هورگان كشف شد، از جهات متعددي داراي ارزش است. در اين تابوت برنزي اسكلتي قرار داشت كه قسمت فوقاني آن سراسر با تزيينات طلايي و سنگ هاي قيمتي پوشيده شده بود. متأسفانه هيچ گونه مدركي دال بر جنسيت جسد موجود نيست و مورگان از جهت اين كه استخوانها كوچك بود و هيچ اسلحه اي درون تابوت وجود نداشت، جسد را يك زن مي دانست،  در حالي كه آرين مورخ يوناني گزارش مي دهد كه جسد كوروش كبير علاوه بر سلاح، از انواع گردن بندها، دستبندها و آويزهايي از جواهرات و طلا پوشيده شده است. همچنين هرودت از تعداد زياد تزيينات زرين سربازان خشايار شاه خبر مي دهد. بنابراين استفاده از جواهرات در ميان مردان و زنان در زمان هخامنشي، هنگام به خاكسپاري معمول بوده است و نحوه انتخاب اين اشياء و پوشاندن مرد با آنها نيز بخشي از مراسم تدفين بوده است.
از جمله اشياء ارزشمند و بي نظير اين تدفين كه از تكنيك ساخت بسيار بالايي برخوردارند، عبارتند از:  كاسه نقره، حلقه باز با نقش دو سر شير از طلا كه با لاجورد فيروزه و صدف تزيين شده يك جفت دستبند از طلا، گردنبند با آويزهايي از طلا و لاجورد و صدف و نوعي عقيق، دو گردنبند طلا سنگ هاي نيمه قيمتي، مهره هايي از جنس آگات، يك جفت گوشواره از جنس طلا، يك جفت دگمه از جنس طلا و ظرف معروف به آلباسترون از جنس مرمر سفيد كه درون تابوت قرار گرفته اند.
اما چايچي درباره آيين و نحوه تدفين در دوره اسلامي مي گويد: «اسلام آيين پرستش نياكان را محدود كرد و سنت  هداياي قبور را به تدريج منسوخ نمود، زيرا اعتقاد اسلام بر اين اصل استوار است كه هر كس فقط نتيجه اعمال خود را به همراه مي برد. در واقع ايران تنها كشوري است كه مذاهب باستاني اش نيز تا اندازه اي با مذهب تك خدايي هماهنگ است. يعني هرگز ايراني ها به اندازه ساير ملل بت پرست نبوده اند و چند خدايي در ايران هرگز رشد فزاينده اي نداشته است. پس از اسلام نيز سنت گذاشتن هدايا در قبور به شكل بسيار محدودتري ادامه داشته كه نشان دهنده تداوم سنت هاي دوران باستان است. البته اين سنت تا جايي اجرا مي شده كه آسيبي به تفكرات اسلامي وارد نكند.»
وي همچنين معتقد است: «منسوخ شدن رسم گذاشتن هدايا در قبور، باعث رشد اقتصادي در دوره هاي اسلامي است،  چرا كه به اين ترتيب ديگر سرمايه عظيمي از طلا و نقره و ديگر اشياء گرانبها مدفون نگشته و در چرخه اقتصادي به گردش در مي آيد.»
وي مي افزايد: «بنابراين مطابق اعتقادات اسلامي كه هر كس حاصل ارزش هاي نيك و بد خويش است و تنها اين اعمال نيك است كه در جهان آخرت مي تواند به او كمك كند، رسم گذاشتن اشياء قيمتي كم كم منسوخ شد و جاي آن را وقف گرفت. تا جايي كه «اتيل هاوزن» ، شرق شناس بزرگ انگليسي مي  گويد: اگر پس از حمله مغول به ايران كه هرج و مرج در ايران فراگير شد و شيرازه حكومت از هم پاشيد و امور اداري بسياري از كشورهاي اسلامي مختل شد، سنت بي نظير وقف و ساختن كاروانسراها و آب انبارها، شيرازه اقتصاد و امور فرهنگي را در اين سرزمين زنده و پابرجا نگاه داشت.»
مردان و زناني بي نام و نشان، در اين خاك خفته اند بي  اين كه هيچ يادگاري از خود بر جاي بگذارند، چرا كه نه شاهزاده بوده اند و نه امير و سردار. ولي اين خاك از حضور آنان بوده كه بر جاي مانده است. آناني كه ما روي آرزوهايشان راه مي رويم و اگر خوب گوش فرا دهيم، مي شنويم تپش هاي قلبشان را كه هنوز نگرانند، نگران سرزميني كه در هر گوشه و كنارش سينه اي پر راز مدفون گشته است.

خرید بهترین فلزیاب های دنیا 09013545415


برچسب‌ها: آثار شناسی,علامت گنج,علامت دفینه,سنگ آثار,سنگ بار,نشانه گنج

تاريخ : 7 / 6 / 1395 | | نویسنده : کوروش |

1- شناخت مکانهای باستانی که ما به این قسمت اصلاً کاری نداریم.

2- شناخت اجساد که به صورت خلاصه برایتان توضیح دادم.

3- شناخت سنگ ها که خود به 3 بخش تقسیم میشود:

1- سنگهای دوران حجر

2- سنگهای بعد از دوران حجر

3- سنگهای میان دوره ای

4- شناخت سفال ها در دوره پنج هزار ساله

1- ساده ، قهوایی ، سیاه ، خاکستری

2- لعاب دار – لعاب بیرونی ، لعاب درونی

3- نقش دار  که به رنگهای مختلف است و هر رنگ متعلق به یک دوران خاص

5- فلزات که بحث اصلی ما هستند که خود به پنج قسمت تقسیم میشوند.

الف- مس : که از تمام فلزات قدیمی تر است. مس را هم به تنهائی درست

میکردند و هم در فلزات دیگر آلیاژ میکردند

ب –       مفرغ : پس از مس مفرغ قدیمی ترین آلیاژ است. مفرغ ساده ساز دارد و نقش دار که بسته به حکومتها فلزات متفاوت میشود و قلم آنها فرق میکند مفرق بیشتر از کلیه فلزات مصرف میشد چون فلزی عادی بود و همه مردم میتوانستن آن را خریداری کنند. چون هم ارزان بود و هم فراوان و به همین دلیل است که در اکثر قبرهای قدیمی فلز مفرغ فراوان یافت میشود.

3-      نقره  که خود بر دو قسمت تقسیم میشود.

الف-   نقره ساده : که از آن سکه و مجسمه های زیبا میساختند که اکثرآ با عیار بالا از آن استفاده میکردند و اصطلاحآ به آن نقره پنبه ای می گفتند.

ب –    نقره طلاشور : که از آن بیشتر ظروف و مجسمه میساختند و به نقره چند خط طلا میزدند (عیار میکردند) که عمر نقره زیاد شود. شما میدانید که نقره وقتی به مدت طولانی بماند به صورت خاک نقره میشود و از بین میرود. نه اینکه ذات نقره از بین برود بلکه اکسید میشود و به صورت خاک نقره باقی میماند ولی نقره هائی که طلا شور میشدند بسیار سالمتر از نقره خالص باقی میماندند و به همین دلیل هست که کاهی اوقات در حفاری ها در خمر ها فقط خاک نقره یافت میشود.

4-      طلا که به ذات خود نه تنها فلزی گرانبهاست که از استقامت بسیار بالائی برخوردار است و به هیچ عنوان از بین نمیرود.

همه میدانیم که وقتی فلزی به مدت طولانی در زیر خاک میماند جرم خاک به روی آن می نشیند که در اصطلاح میگویند پاتین بسته است و کاملاً هم درست است ولی طلا به ذات خود پاک است و به همین دلیل هم هست که طلا وقتی به مدت طولانی در زیر خاک میماند از خاک پاتین نمیبندد و اکثر کسانی که کار تقلبی میسازند در این قسمت کار مشکل دارند که نمیتوانند طلا را پاتین بندی کنند.

این را میگم که بدونید که پاتین طلا از خود طلا است که به صورت ذرات به روی کار مینشیند چون طلا همه چیز را از خود دور میکند بغیر از طلا.

5-  هفت جوش : در زمانهای قدیم اجناسی را که میخواستند محکم درست کنند که از بین نرود و عمری طولانی داشته باشد ، هفت آلیاژ را با هم ترکیب میکردند که درجه ذوب آن بسیار بالا بود که و از نظر سختی به تیتانیوم فعلی معروف میباشد و از فلزات طلا ، نقره ، مس ، روی ، سرب ، آهن ، مسوار  تشکیل می شد که قلم زدن هفت جوش بسیار سخت و طاقت فرسا بود و هنر مندان بسیار ماهری میخواست تا بتوانند این آلیاژ را بسازند و قلم بزنند. در مورد هفت جوش باید بگویم که از تمام فلزات سنگین تر است و چون ساخت آن بسیار سخت بود آن را قالب هم می ریختند.

6-      سه جوش : بعد از اینکه سختیهای هفت جوش نمایان شد و برای همه هنرمندان کار با آن مشکل بود آلیاژ سه جوش درست شد که کار با آن بسیار راحت تر از هفت جوش بود. این آلیاژ از ترکیب طلا ، نقره و مس ساخته میشود که قلم خوردن آن خیلی راحت تر از هفت جوش بود ولی باز هم از فلزات دیگر محکمتر و سخت تر است و یکی از دلائلی که نقره را طلا شور میکردند همین سختی آلیاژ هفت جوش و سه جوش بود.

 

پس توضیحات کلی را دادیم فقط چند تا نکته ریز موند که در زیر براتون میگم.

فلز نقره طلا شور را اکثرآ هنرمندان برای خاندان دربار می ساختند.

طلا کوب با طلا شور فرق میکنه و این دو تا با هم قاطی نشوند.

بعضی از نقره ها را طلا کوب میکردند و بعضی از طلا ها را نقره کوب.

بعضی از مفرغ ها را طلا کوب میکردند.

بعضی از مفرغ ها را نقره کوب میکردند. که این نیز برای شکیل شدن کار بود و اکثرا هنرمندان این کار را برای درباریان انجام میدادند.

بغیر از این چهار عمل بالا ، عملی برای کوبیدن با فلزات دیگر انجام نمیشد

به صورت کلی برای شما در مورد فلزات گفتم و ادامه بحث را در همینجا در مورد کلیه مسائل کارشناسی میراث فرهنگی مینویسم و شما میتوانید در آینده در همینجا مطالب را دنبال کنید.

مقدمه سنگهای قیمتی

سنگهای قیمتی انواع مختلف دارند.

گاهی اوقات بعضی از سنگهای بسیار با ارزش در طبیعت معادل کم ارزش هم دارند و وقتی افراد نا آگاه که در شناخت سنگ تبحری ندارند به آنها نگاه میکنند به اشتباه سنگ کم ارزش را با سنگ قیمتی اشتباه میگیرند.

شیادان و افرادی سود جو از همین مسئله استفاده میکنند و با آن مردم را گول میزنند.

رشته جواهر شناسی شاخه ای مجزا از باستان شناسی میباشد و علم مربوط به خودش را دارد و بنده نیز اطلاعات کاملی از آن ندارم و ممکن است اشتباه کنم.

به هر حال اگه اشتباهی بود یا کم و کاستی داشت به بزرگی خودتون و بی سوادی من ببخشید.

این مطلب را نوشتم تا بتونید سنگهای نزذیک به سنگهای قیمتی را بشناسید و بدونید که چه سنگهائی نزذیک به رنگ و شکل سنگهای قیمتی هست.

جواهرات و سنگها

سنگ تورمالین :  سنگی متبلور به رنگهای زرد ، سرخ ، بنفش که معادن آن در برزیل و برمه و آمریکا و سیبری وجود دارد

سنگ دُر  دُر بر دو شکل کلی هست. کوهی و بیابانی و بشکل و رنگ بلور میباشد که دارای تللول میباشد و مروارید یکتا در صدف را هم دُر میگویند

سنگ زمرد  یکی از اقسام آلومین به رنگ سبز که از سنگهای قدیمی هست و هر چه پر رنگ تر باشد گرانبها تر است

الماس  یکی از سنگهای گرانبها که عبارت است از کربن خالص متبلور و در هندوستان ، برزیل ، آفریقا و برخی از کشورهای دیگر بشکل کریستال در کانها پیدا میشود گاهی بی رنگ و گاهی در رنگهای سبز ، سرخ ، آبی ، صورتی ، و سیاه یافت میشود. نوع بی رنگ آن در ردیف سنگهای گرانبها هست و فراوانتر از رنگهای دیگر میباشد ولی کلیه رنگهای آن گرانبها هستند. الماس هر چه درشت تر و پاک تر باشد گرانبها تر است. الماس همه اجسام را مخطط میکند و فقط با گرده های مخصوص خود صیقلی می شود. نوع صنعتی آن در شیشه بری به کار میرود.

یاقوتنوعی سنگ گرانبها هست که از معدن به دست می آید به رنگ سرخ ، زرد ، کبود ، سبز  و سفید. نوع سرخ و شفاف آن بعد از الماس از بهترین سنگهای موجود میباشد و هر چه بزرگتر و خوش رنگ تر باشد گرانبها تر است در فارسی قدیم به آن یاکند هم میگفتند یواقیت جمع یاقوت است. رمانی= یاقوت درشت و سرخ رنگ شبیه انار یاقوت خام کنایه از لب معشوق می باشد.

زبرجدیک قسم آلومین رنگین مانند زمرد به رنگ زرد یا سبز که از سنگهای قدیمی است و در جواهر سازی بکار میرود و مشهور ترین آن سبز رنگ است در آمریکا و برزیل و استرالیا و روسیه یافت میشود

لعلیکی از سنگهای قیمتی به رنگ سرخ مانند یاقوت یک قسم آلومین رنگین است و در طبیعت پیدا میشود لعل بدخشان یکی از معروفترین آنها میباشد

کهربا صمغ برخی از درختان نوع سرو و کاج که از منۀ قدیمه تولید و مانند سنگ سفت و سخت شده و به رنگهای مختلف زرد و سرخ و سفید است و بر اثر مالش خاصیت الکتریسیته پیدا میکند و در 278 درجه حرارت ذوب میشود و سپس به شکل تیره رنگی میسوزد و در آب و الکل و جوهر سقز حل میشود. یکی از اقسام لینیت زغالی است سخت و براق و به خوبی جلا و صیقل پیدا میکند و در جواهر سازی بکار می رود

عقیق  یک قسم کوارنز بی شکل به رنگهای مختلف است. نوع مرغوب آن به رنگ سرخ یا آلبالوئی است و مانند سنگهای قیمتی در زینت بکار میرود نوعی از آن که در یمن به دست می آید و سرخ رنگ است معروف به عقیق یمنی یا یمانی است که بیشتر نگین انگشتر میشود و واحدش عقیقه است

فیروزهیکی از سنگهای قیمتی به رنگهای آبی آسمانی که از معدن استخراج میشود و بیشتر نگین انگشتر از آن به دست می آید و در نیشابور و کرمان و فارس و آذربایجان به دست می آید. بهترین آن از معدنی از نیشابور به دست میآید و آن را فیروزه بواسحاقی میگویند.

یشمسنگی است شبیه عقیق یا زبر جد به رنگهای مختلف کبود ، سبز تیره و رنگ صابونی آن نیز یافت میشود.

لاجورداز سنگهای معدنی به رنگ آسمانی یا آبی پر رنگ که سائئده شده آن در نقاشی به کار میرود و در طب قدیم نیز کار برد داشته است. به عربی به آن لازورد میگویند.

مردار سنگ  لیتارژ ، جوهر سرب ، جسمی است به رنگ سرخ یا زرد بیستر از سرب و قلعی گرفته میشود برای ساختن مرهم بکار میرود و به آن سنگ مردار هم گفته  میشود.

مرواریدگوهری است سفید و درخشان که در داخل صدف رشد میکند. وقتی ذره شنی بین صدف و جبه او قرار می گیرد جانور کم کم ماده آهکی بدور آن ذره ترشح میکند و رفته رفته مروارید ساخته میشود. درشتی آن به اندازه دانه خنثی شروع میشود و تا اندازه تخم کبوتر آن وجود دارد و در خلیج فارس و اقیانوس هند صید میشود.

خرید بهترین فلزیاب های دنیا 09013545415


برچسب‌ها: آثار شناسی,علامت گنج,علامت دفینه,سنگ آثار,سنگ بار,نشانه گنج

تاريخ : 6 / 6 / 1395 | | نویسنده : کوروش |
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • وب تریلر فیلم
  • وب ساح
  • وب احسان
  • وب باشگاه خبرنگاران