تقریباً در تمام قبرهاپاهای مردگان خم و یکی از دستها به طرف دهان آورده شده، از این رو معلوم می‌شودعقیدهٔ این مردم چنین بوده که انسان پس از مرگ از بین نرفته وهمچنین قرار دادن ظروف، اغذیه و جواهرات اشاره‌ای به زندگی ماوراء زمینی باشد . درطبقه اول تپه حصار، مردگان را به سمت مشرق، جایی که خورشید طلوع می‌کند، دفن می‌کردند. این نشانگر این است که خورشید و آفتاب مورد توجه آنان بودده است . اما صورتمردگان به یک طرف نبوده، به نظر می‌آید که در هر زمانی از روز که می خواستند مردهرا دفن کنند، بدنش را به سمت مصرق و صورتش را به سمت جایی که افتاب در آن لحظهآنجا بوده است، قرار می‌دادند . به طور کلی مردگان را به سه شکل دفن می‌کردند:

1. دفن مردگان به پهلویچپ : این روش تدفین که تقریباً نیمی از تدفین را در فلات مرکزی به خود اختصاصداده است، شامل سه حالت « خم شده » ، « جمع شده » و « چمباتمه » است . در حالت «خم شده »، تنها دستان مرده ( گاهی یک دست ) را به طرف دهان و سر او قرار داده و اورا دفن می‌کنند . در نوع دیگر یعنی در حالت « جمع شده »،همچنان که دستان به طرف دهان و سر جمع شده اند، زانوهایشان هم کمی خم شده اند .اما در حالت « چمباتمه » که به « جمع شده کامل » و « تدفین جنینی » هم معروف است، دستها و پاها کاملاً جمع شده اند، درست همانند جنینی در رحممادر ( دربارهٔ علت آن در گذشته بحث شد )، به همین دلیل هم به تدفین جنینی معروفگشته است . باید دقت داشت که این نوع تدفین تنها در قبور خمره‌ای رسم نیست و گاهیدر قبور حفره‌ای هم دیده شده است .

2. دفن مردگان به پهلویراست : این نوع تدفین که خیلی کم در فلات مرکزی ایران رایج بوده است، بیشتر درتپه حصار III مشاهده شده است . در این نوع تدفینحالت دستها معیار خاصی ندارند، گاهی بروی شکم، نزدیک زانوها و گاهی به سمت کوزه‌هاو ظرف‌های دفن شده همراه گور دیده شده است . هنوز اطلاعات دقیقی از علت تمایز ایندو نوع تدفین که نوع دوم بیشتر در حصار و در جاهای دیگر کمتر دیده شده، منتشر نشدهاست .

3. دفن مردگان به حالتطاقباز : در این نوع تدفین که به ندرت و حتی کمتر از نوع دوم در فلات مرکزی مشاهدهشده، تقریباً بر سه نوع است : طاقباز با پاهای جمع شده به حالت چمباتمه، طاقباز باپاهای به حالت نشسته و طاقباز با پاهای روی هم انداخته شده، تنها چند نمونهٔ انگشتشمار از این نوع تدفین گزارش شده که ان هم در تپه حصار دامغان می‌باشد . ما دراینجا به بعضی از خصوصیات اولین قبر اشاره می کنیم . در اولین نمونه مرده به پشت یا طاقباز دفن شده است، دستها روی سینه و پاهاروی هم افتاده است که متعلق به یک مرد بالغ است . در بعضی از این موارد یافت شدههم یکی از دستها

 

" فرهنگ تدفین در مللو ادیان مختلف "

انسان در طول تاریخ اجتماعات به اشکال گوناگون مردگانش را دفن کردهاست. شکل‌هایی از تدفین وجود دارد که با هنجارهای فرهنگ ایرانی واسلامی ما ناهمخوان است. با این حال نباید فراموش کرد که ملت‌هایی هم هستند کهفرهنگ تدفین ما را نمی‌پسندند.
دراین میان اما مرگ بی‌پرواترین و صریح‌ترین سویه‌ی زندگی و یک واقعیتِ مسلم است. بهاین جهت یکی از مشکلات انسان‌ها همواره این بوده است که مردگان‌شان را چگونه و کجادفن کنند.

 

در کهن‌ترین شکل تدفین ، جنازه را در حالت جنینیدفن می‌کردند

 

پیشینه‌ی کهن‌ترین گورهایی که تاکنون یافت شدهاست، به پنجاه هزار سال پیش از میلاد مسیح می‌رسد. در کهن‌ترین شکل تدفین ، در عصرپیشاسنگی جنازه را مانند جنین در شکم مادر به پهلو در یک گور سنگی می‌خواباندند.

تدفین به شکل جنین از یک سو این توهم را ایجاد می‌کرد که جنازه بهخواب فرورفته است و از سوی دیگر از امید به بیداری و تولدی دیگر پس از رستاخیزنشان داشت. اجداد ما در آن دوران بسیار دور جنازه‌ی مردگان را طناب‌پیچ می‌کردند.احتمالاً به این دلیل که می‌ترسیدند مردگان زنده شوند و سراغ زندگان بیایند.

مراسم تدفین در فرهنگ‌های کهن که پیشینه‌شان به سه هزار و پانصد سالپیش از میلاد مسیح می‌رسد بسیار اهمیت داشت. گورهایی عظیم به طول دوازده متر که باتخته‌سنگ بنا می‌کردند از اهمیت تدفین در این فرهنگ‌ها نشان دارد.

در این گورها یک‌صد جنازه جا می‌گرفت و روی آن را با خاک می‌پوشاندند.چنین گورهای عظیمی به بناهای باشکوه شباهت داشت و ساختن آن‌ها وقت و هزینه‌ی زیادیمی‌طلبید.

در سده‌های میانه، پیش از آغاز دوران روشنگری که همه چیز با افسانهدرآمیخته بود، برخی اروپائیان، از جمله آلمانی‌ها اعتقاد داشتند که این گورها راغول‌ها برای خودشان ساخته‌اند.

در یونان قدیم مردگان را در تابوتی از سنگ آهک قرار می‌دادند و اینتابوت سنگی را سارکوفاگوس یا «گوشتخوار» می‌خواندند. واژه‌ی تابوت در برخی زبان‌هامانند آلمانی و فرانسه را بعدها از همین واژه‌ی سارکوفاگ استخراج کردند.

در قرون وسطی گمان می‌بردند که روح انسان در قلب او جای دارد. از اینرو برخی پادشاهان و هنرمندان بزرگ وصیت می‌کردند که قلب‌شان را جداگانه دفن کنند. ریچارد شیردل، ناپلئون بناپارت، دانته و شوپن از مشاهیری‌اند که قلب آنانجداگانه دفن شده است.

در کنعان و ایران ، جنازه‌ی میت را در غار یا دردل کوه قرار می‌دادند

 

در کنعان و در ایران، جنازه‌ی میت را در غار یا در دل کوه قرار می‌دادند.در نقش رستم، در سینه‌ی کوه مقبره‌های عظیمی از دوران هخامنشی و ساسانی به یادگارمانده است.
داریوش کبیر، اردشیر،داریوش دوم و خشایارشا را در دل کوه دفن کرده‌اند.
پس از تصلیب مسیح ، جنازه‌یاو روی زمین مانده بود. روایت است که ژوزفِ آریماتئا، از یاران مسیح، گور خود راکه در غاری قرار داشت به مسیح بخشید و جنازه‌ی او را در آن غار نهادند. مسیحیاناعتقاد دارند که مسیح، سه روز بعد زنده شد و از این غار به آسمان عروج کرد. اینواقعه که در کتاب مقدس آمده است به روایتِ عید پاک شهرت دارد و منشأ مهم‌ترین عیدمسیحی‌ست.

 

حوالی ستودان‌ها، هزاران کلاغ و مراغ لاشه‌خواردر پرواز بودند

 

مردگان را فقط در خاک یا در دل کوه‌ها دفن نمی‌کردند. در فرهنگایرانی - زرتشتی تدفین در هوا مرسوم بود. در این آئین زمین و آتش تبرکی دارد و روحکه از بدن انسان بیرون رفت پیکر مرده بسیار پلید و ناپاک است و هر چیز را آلوده می‌کند.به همین جهت مرده را نباید به خاک یا به آتش سپرد.

زرتشتیان از زمان ساسانیان هر جا که بودند دخمه‌هایی می‌ساختند ومرده را به آن‌جا می‌بردند و در هوای آزاد، کنار دیواری می‌نهادند تا مرغان شکاریو حیوانات درنده آن‌ها را بدرند و متلاشی کنند و وقتی که فقط استخوانی از مردهباقی می‌ماند، استخوان او را برمی‌داشتند و در محوطه‌ی کوچکی می‌گذاشتند و به آن «ستودان» می‌گفتند که به روایت استاد فقید، سعید نفیسی مخفف کلمه‌ی استخوان‌داناست.

استاد نفیسی در خاطرات دوران جوانی‌اش از برخی اعتقادات خاص زرتشتیانیاد می‌‌کند. اگر کلاغ یا لاشخور چشم راست مرده را درآورده بود، گمان می‌کردندمرده آمرزیده‌تر است. اگر دست راست زودتر از بدن جدا می‌شد، باز هم مرده آمرزیده‌تربود. اگر مرده را کنار دیوار دخمه‌ای می‌ایستاندند و تعادل خود را از دست می‌داد وبرای مثال به پشت می‌افتاد، آمرزیده‌تر بود تا این که به رو افتاده باشد.

اگر روی پای خود می‌افتاد یا به حال نشستن درمی‌آمد، گمان می‌کردندروح او معذب است. بدتر از همه مرده‌ای بود که سرش از تنش جدا می‌شد. بدیهی‌ست کهحوالی این دخمه‌ها همیشه هزاران کلاغ و مرغان لاش‌خوار در پرواز بودند.

در آمریکای شمالی، در فلوریدا قبیله‌ی سمیول از قبایل سرخپوستمردگانش را در تنه‌ی پوک درختان می‌گذاشت تا به تدریج تجزیه شود. برخی قبایلسرخپوست هنگام کوچ از جایی به جایی دیگر مردگان‌شان را روی زمین می‌گذاشتند و به کوچ خود ادامه می‌دادند.

پیش می‌آمد که سالخوردگان این قبایل، وقتی هنگام مرگ‌شان فرامی‌رسید،از قبیله جدا می‌شدند و به کوه می‌زدند و در آرامش و در انزوا می‌مردند. جنازه‌یآنان در همان محل می‌ماند تا به تدریج تجزیه شود و از بین برود.

تدفین در آب

 

در تبت، هرگاه زنان باردار و جذامیان می‌مردند، جنازه‌ی آنان را بهرود می‌سپردند. وایکینگ‌ها نعش مردگانشان را سوار قایق کوچکی می‌کردند و به آب می‌سپردند.در آلمان اخیراً تدفین در آب مرسوم شده است. در این نوع تدفین جنازه‌ را ابتدا می‌سوزانندو سپس خاکستر آن را در ظرفی قرار می‌دهند که در آب حل می‌شود. ظرف را به آب می‌سپارند.

 

هندوها و ژرمن‌ها، مرده‌هایشان را می‌سوزاندند

 

در هندوستان، سوزاندن مرده‌ها مرسوم‌ترین شکل تدفین است. هزار وپانصد سال پیش از میلاد مسیح ژرمن‌ها مرده را می‌سوزاندند و خاکستر آن را به همراهاشیای زینتی که از مرده به جای مانده بود، در یک ظرف گلی ساده جمع می‌کردند.

 

در میان هندوها رسم است که وقتی کسی می‌میرد، اگر دارای فرزند است،پسر ارشد می‌بایست آتش را بیفروزد. هندوها اعتقاد دارند که روح مرده با سوزندانجسم او آزاد می‌شود.

 

در غرب سوزاندن مرده مرسوم است. خاکستر مرده و برخی حیوانات خانگیرا در ظرفی می‌نهند و این ظرف را به خاک می‌سپارند.

 

در همه‌ی فرهنگ‌ها، تدفین با مذهب درآمیخته است

 

‌مراسم تدفین از یک سویه‌ی تسلی‌دهنده برای بازماندگان برخورداراست. در زمان رومی‌ها وقتی مرده‌ای در آتش می‌سوخت، بازماندگان از دیدن دودی که ازجنازه‌ برمی‌خاست تصور می‌کردند که روح مرده همراه با آن دود به آسمان می‌رود و بااین فکر خود را تسلی می‌دادند در حالی‌که بعدها با آمدن مسیحیت و اسلام سوزاندنمرده، نشانگر بی‌احترامی به جسم انسان بود.

 

بهتر بود که جسم انسان را در کفن بپیچانند یا در تابوت بگذارند ودر قبر قرار دهند تا روز رستاخیز فرارسد و معاد اتفاق بیفتد. به همین جهت پس ازفراگیر شدن مسیحیت در اروپا، سوزاندن جنازه‌ها که تا پیش از آن مرسوم بود ورافتادو به همین شکل پس از غلبه‌ی مسلمانان بر ایرانیان نهادن جنازه‌‌ها در دخمه‌هامنسوخ شد.

 

در قرون وسطی تنها زنانی را که به جادوگری متهم می‌شدند، پس ازمحاکمه در محاکم تفتیش عقاید با آتش می‌سوزاندند. دلیل می‌آوردند که با این تمهیدروح شیطانی و پلید جادوگران همراه با جسم‌شان برای همیشه نابود شود.

 

با توجه به دگرگونی باورها و آئین‌های تدفین در تاریخ اجتماعات می‌توانیمبگوییم که در همه‌ی فرهنگ‌ها تدفین با مذهب درآمیخته و به همین جهت با تغییر مذهب،آیین تدفین نیز دگرگون می‌شده است.

 

تدفین در زمانه‌ی ما

 

مسلمانان و یهودیان با سوزاندن مرده مخالف‌اند. در اسلام و یهودیتمی‌بایست مرده را حتماً در خاک دفن کرد. در یهودیت هر گور، تنها به یک جنازهاختصاص دارد.

 

اما در ایران با افزایش جمعیت، به تدریج از اوایل دهه‌ی پنجاهخورشیدی گورهای دو و سه طبقه به وجود آمد. پیش می‌آید که اعضای یک خانواده را دریک گور سه طبقه قرار دهند. سنگی به نام سنگ لحد هر یک از این طبقات را از هم جدامی‌کند و به هر مرده یک سنگ قبر مجزا تعلق می‌گیرد.

 

در اسلام و یهودیت، نبشقبر جایز نیست و اصولاً شایسته نیست که آرامش مردگان به هم بخورد. گورستان در اینمفهوم یک خانه‌ی ابدی‌ و از برخی لحاظ پندآموز است.
گورستان اهل تسنن، سادهاست و پیش می‌آید که گورها بی‌نام و نشان باشند و تنها سنگی ساده بر آن بنهند. درمراکش سنگ قبر را به اندازه‌ی قامت مرده می‌تراشند و جز این هیچ نام و نشانی ازمردگان باقی نمی‌گذارند. span>اما در فرهنگ ایرانی واسلامی ، آرامگاه و سنگ قبر اهمیت دارد، چنان‌که بسیاری از آرامگاه‌ها از نظرمعماری و بسیاری از سنگ‌ قبرها از نظر خوشنویسی، شاهکارهایی به شمار می‌آیند.
پس از دوران روشنگری درغرب، سوزاندن جنازه‌ها از نو مرسوم شد. کلیسای کاتولیک تا سال‌ها با این نوع تدفینمخالف بود. با این حال در سال ۱۹۶۹ به دلیل کمبود جا ، کلیسا مجبور شد با سوزاندنجنازه موافقت کند. span>سوزاندن جنازه و دفنخاکستر آن ، به مراتب ارزان‌تر از تهیه‌ی تابوت و اجاره‌ی یک گور به مدت پنج تا سیسال است. به همین جهت بسیاری از اشخاص در غرب وصیت می‌کنند که بعد از مرگ جنازه‌یآنان را بسوزانند.span>در ایتالیا و در هلند،مرده را الزاماً نمی‌بایست در گورستان دفن کرد. اما در بسباری از کشورها مانندایران، آلمان و فرانسه، مرده باید حتماً در گورستان دفن شود و برای این کار،بازماندگان به جواز دفن نیاز دارند.

درآلمان تا سال ۲۰۰۳ ‌مرده را حتماً می‌بایست در تابوت بگذارند و دفن کنند. اما در سال۲۰۰۳ این قانون را برداشتندو اکنون مسلمانان می‌توانند مشروط بر موافقت سازمان گورستان، مرده‌هایشان را درکفن‌ بپیچانند و به خاک بسپرند.

 

 

در پايان اين بخش بايد عرضكنم: با توجه به اهميت اين بخش ، از اين پس در نظر داريم تا ، مبحث آيين تدفين(آموزش مقدماتی) را بصورت همگانی در وبلاگ آغاز نماییم و با استفاده از تصاویرموارد کشف شده، ذهن دوستان و علاقمندان را برای شرکت در کلاسهای پیشرفته و ...آماده تر سازیم.
لذا بدينوسيله از تمامي دانش پژوهان، کاوشگران، علاقمندان و همچنين اساتید اهلفن، دعوت ميشود تا هرگونه نظریه و یا مطلبي خاص در اين مقوله دارند، با ذكر دلايلو ارائه عکس و مستندات خود در بخش نظرات، ما را در این راه هر چه بیشتر یارینمایند.

 

خرید بهترین فلزیاب های دنیا 09013545415


برچسب‌ها: تومولوس تل خاکی تپه سنگ چین تپه باستانی مقبره ساختار تومولوس کتاب کلید اسرار نشانه ها کتاب چشم طلایی دفینهوسایل داخل تومولوسدفینه های تپهتپهتومولوسدفن مردگانقبر قبر گبری

تاريخ : 3 / 5 / 1395 | | نویسنده : کوروش |

 

سئوال کاربر تیلر:

سلام استاد خسته نباشید
همانطور که خواسته بودین عکسهای بیشتر از پروانه رو تهیه کردم
منتظر راهنماییتون هستم

پاسخ :

دوست عزیز خدمت شما عرض کنم تصاویر شما مورد بررسی قرار گرفت و موردی که شما فرمودید مردوده ببینید دوست عزیز من در کانال تلگرام هم در خصوص آثار ارسالی دوستان توضیح دادم آثار واقعا باید طوری باشه که به اون آثار بگویندبه این صورت که برای خود فردی که برای اولین بار به آنجا مراجعه میکنه و دنبال مال خودش هست گم شدنی نباشه .دوست عزیز از یک پروانه کوچک  نمیشه به عنوان یک آثار استفاده کرد آن هم در مکانی که پر از سنگ و سنگلاخ هست چرا میشه از اون استفاده کرد اون هم بر روی یک سنگ شاخص و تکی . من علامت عقرب روی آجر هم دیدم ولی آجرش تک بود . شما کلاهتونو قاضی کنید کدوم آدم عاقلی در آنجا نشانه میذاره . آخه سنگی که پروانه روی آن هست امتیاز خاصی ندارد. ببینید پروانه پرواز میکند و به سمت شیرینی می رود تا غذا بخورد شاید هم به تعبیر شما پروانه به سمت شیرینی شاهتوت می آید اگر دوست دارید زیر آن را کار کنید . منطقه شما هم درخت زیاد دارد و هم سنگ نشانی که شما فرستادید شاخص نبودند حال این پروانه توسط کی و برای چی حک شد خدا می داند . شاید هم قسمتی از یک نسخه باشد که فرد را به سمت آن درخت قدیمی باشد . ولی جدای اون پروانه من متوجه شدم که زیر درخت ظاهرا چشمه دارد اگر این طور هست اطراف چشمه تا درخت چک شود و چهار جهت اصلی چشمه بررسی شود اگر درخت در جهتات اصلی چشمه هست زیر آن تا 4 متر کاوش شود.موفق باشید

 

خرید بهترین فلزیاب های دنیا 09013545415


برچسب‌ها: نماد ها در گنج یابی نماد فیلگنجاسرار گنج یابیمیراث زریننماد پروانه

تاريخ : 2 / 5 / 1395 | | نویسنده : کوروش |
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • وب تریلر فیلم
  • وب ساح
  • وب احسان
  • وب باشگاه خبرنگاران